• وبلاگ : السلام عليك يا يقيه الله (عچ)
  • يادداشت : صلي الله عليك يا اباعبدالله
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    قلم در دست من ماتم گرفته
    شبستان دلم را غم گرفته
    پرستوها به صحرا پر كشيدند
    مي قالوابلي را سركشيدند
    همانهايي كه اصحاب نمينند
    به قرآن از گروه سابقينند
    همه تجهيز ساز و برگ كردند
    به نام خون منا را ترك كردند
    چنان مست از شراب عشق گشتند
    كه رمز فتح باب عشق گشتند

    طلسم خودپرستي را شكستند
    به عزم دادن جان بار بستند
    تمتع را بدل بر عمره كردند
    پلاك زندگي را نمره كردند
    بلا جا در درون جام كرده
    محرم بر تنش احرام كرده
    به صحرا مي كند طي مراحل
    عزيز فاطمه منزل به منزل

    به گردش هاله اي از نور دارد
    هواي نهضت عاشورا دارد
    حراميها عليهش صف كشيدند
    كه او را در ديار تف كشيدند
    دريا تف دلي تفديده دارد
    كه جاري خون دل از ديده دارد

    الا اي سينه سرخان مهاجر
    كبوترهاي خونين بال نادر
    بپاخيزيد خيزش را سخنهاست
    حسين فاطمه تنهاي تنهاست
    علمدارش علم بر دوش دارد
    زصهباي شهادت نوش دارد
    به روي پرچمش اين بيت زيبا
    رقم گرديده با خطي دل آرا
    شما را معني اين بيت اين است
    كه خون من دواي درد دين است